زخم‌های روانی تاریخی

در این دسته به چاپ رسیده است اخبار

تاریخ چاپ

روزنامه همدلی شماره: 438 | تاریخ: دوشنبه 19 مهر 1395

دکتر حسن مکارمی - خطرناک‌ترین زخم‌های روانی را می‌توان در وقوع کشتار‌های جمعی چه در جنگ‌ها یا مصیبت‌های طبیعی مشاهده کرد. مطالعات بسیار زیادی در مورد بازگشتگان از اردوهای مرگ صورت گرفته است. بازگشتگان تا مدت‌ها، امکان سخن گفتن از تجربه تلخ خود را نداشتند. بازگشتگان از زندان‌ها و اردو‌های مرگ سخن نمی‌گویند.
نگاهی به ضربه روانی از دیدگاه روانپزشکی نیز می‌تواند به ما روشنی بیشتری بدهد. می‌توان نام آسیب روانی اضطرابی یا اختلال تنش‌زای که حاصل ضربه روانی است را برای آن برگزید، که عبارت است از در جریان قرار گرفتن، یا شنیدن حادثه‌ای که حضور جدی و نزدیک مرگ«شخصی یا هویتی» را به همراه داشته باشد. . بیمار نسبت به این تجربه‌ها احساس‌ ترس و درماندگی می‌کند، اغلب رفتارهای آشفته و حاکی از بی‌قراری بروز می‌دهد و مدام تلاش می‌کند از یادآوری رویداد و سانحه اجتناب کند. حوادثی همچون سوءاستفاده جنسی، تصادف، سوانح طبیعی مانند زلزله، جنگ و… به طور کلی افرادی که چنین رویدادهایی را تجربه می‌کنند حتی در مورد کودکان، بیشتر از این که ما بتوانیم تجربه آنها را تصور کنیم و احساسات آنها را درک کنیم از آن واقعه رنج می‌برند. همچنین بر اثر اتفاقات مهم زندگی مانند فوت یک عزیز یا طلاق و جدایی و ضربه‌های عاطفی احتمال ابتلاء به این بیماری زیاد است. ضربه روانی که منجر به آسیب روانی می‌شود می‌تواند در ما نشانگان روانی -رفتاری زیر را تولید کند: ناآرامی و بی‌قراری، رفتارهای پرخاشگرانه، احساس بیزاری از دیگران/ گوشه‌گیری و مشکلات در روابط بین فردی، به‌سختی انس گرفتن با دیگران/احساس گناه و شرمزدگی، بی‌احساسی و فقر هیجانی/واپس‌روی‌های رشدی (بازگشت به رفتارهای اولیه کودکان، شب‌اداری، مکیدن شست و…/ رفتارهای تهییجی و برانگیختگی بیش از حد/ اختلال خواب، کابوس و خواب‌های‌ ترسناک/ اجتناب از افکار و احساسات و ورود به اماکنی که وقایع ناخوشایند را یادآوری می‌کند. / تکرار خاطره‌های آسیب‌زا از قبیل مزاحمت، تجاوز و… در ذهن. / تمایل به بازی‌های تکراری پیرامون حادثه‌ای که تجربه کردند (درمورد کودکان). / اختلال در کار روزانه، مشکلات در تمرکز و آموزش. همراهی چنین آسیب‌دیدگانی، در هر کدام از روش‌های درمانی روان، همان کمک به باز شدن گره است با امکان سخن گفتن از آن، روانکاوی، روان‌درمانی، کارهای گروهی… به دو نمونه زخم روانی جمعی در تاریخ فرهنگی -انسانی ایران اشاره می‌کنیم. نخست به مفهوم زخم تاریخی- فرهنگی و اثرات آن بپردازیم. چرا که برداشت تاریخی مردم ما تنها در سایه بیرون‌ریزی همه‌جانبه پیش‌داده‌ها و پیش‌باورهای گوناگون و مجرد می‌تواند شکل گیرد. مفهوم زخم تاریخی را به «سوراج پراساد نایپُل» به‌ویژه کتاب «تا انتهای ایمان»مدیونم. آن‌چه در روانکاوی بالینی، زخم‌روانی یا ضربه روانی (Traumatisme از ریشه لغت یونانی Trauma زخم) نامیده شده است، به‌گونه‌ای درباره خاطره قومی- تاریخی مردمی که در یک فرهنگ ریشه دارند، می‌تواند به‌کار گرفته شود. زخم روانی حادثه‌ای است ناخوشایند که ریشه‌های خود را در ناخودآگاه فرو می‌کارد و مقدمات دشواری‌ها و ناهنجاری‌ها و نابسامانی‌های روانی را فراهم می‌کند. گرچه ساختار ناخودآگاه در همان کودکی شکل کلی خود را گرفته است، لیک زخم ‌روانی می‌تواند در استحکام و کارکرد ناخودآگاه زهر خود را بکارد. در روند روانکاوی فرد با به یادآوری و دوباره‌سازی ریشه‌های مولد زخم‌های روانی، به تدریج گره بافته بر پیرامون زخم را می‌گشاید. بازگویی حادثه، گفت‌وگو پیرامون آن، تکرار و دوباره‌سازی صحنه‌های مربوط به حادثه، همگی در گشایش گره زخم‌روانی کارسازند. بیهوده نیست که در زندگی هرروزه آدمیان به شکل طبیعی، حادثه‌های ناگوار را بارها و بارها باز می‌گویند، هر بار به زبانی و هر بار از زاویه‌ای آن‌ها را می‌شکافند و چنین است که در سوگواری در فاصله‌های مشخص سه روز، یک هفته، یک ماه، 40 روز، 4ماه و 10 روز و یک سال، به دور یکدیگر گرد می‌آیند تا از فقدان عزیزی سخن بگویند. فاصله‌های زمانی این گردهمایی‌ها به تدریج طولانی‌تر می‌شود تا به تدریج تازگی زخم کهنه شود. زخم‌های تاریخی، فرهنگی بر پیکره فرهنگی یک مردم نیز چنین می‌کنند. تنها چاره، بازگویی و گشایش این زخم‌هاست. این زخم‌ها با خود و در دل خود در فرهنگ و زبان حمل می‌شوند. آن‌چه به فرهنگ مردم ایران زمین باز می‌گردد، شکافتن ریشه‌های این زخم‌های قومی و فرهنگی، عریان‌سازی اینان، شکافتن و کاوش در این‌ها و بازیابی اثرات این زخم‌ها به شناخت فرهنگی ما از ما، یاری سترگی می‌رساند.
حمله اعراب به ایران را می‌توان به عنوان شاهد اساسی این زخم جمعی انگاشت. نمونه دوم حرکتی که به اصلاحات ارضی معروف است: برای اولین بار اهداف تجدّد به روستاها و کوه و دشت و عشایر می‌کشاند و دومین حرکت بزرگ را در اجتماع ایران پس از انقلاب مشروطیت از نظر اهداف تجدّد ایجاد می‌کند. مالکیت زمین و جنگل و مرتع از دست مالکین، بزرگ مالکین و خوانین بیرون می‌آید. بتدریج آب لوله کشی، راه روستائی، مدارس روستائی، بهداشت در روستا و بین عشایر مطرح می‌شوند. با دوران کوتاه و کم رنگ آزادی‌های سیاسی.

http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=20141

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *