راه‌یابی ارزش‌های انسانی از نسلی به نسلی

در این دسته به چاپ رسیده است روانكاوی

تاریخ چاپ

                              DSCF0011

(چگونه، چه کسانی و چرا ارزش‌ها از نسلی به نسلی می‌روند؟)

 

پرسش نخست این ا‌ست که آیا خود بر ارزش‌گذاری‌های‌مان آگاهیم یا نه؟ گرچه به‌ظاهر در جامعه، ارزش‌ها را ما انسان‌ها به‌یکدیگر می‌رسانیم، ولی در ژرفا این «ناخودآگاه» است که این مهم را بردوش دارد. تجربه حضور «ناخودآگاه» چون جایگاه روانی- نه چون غیرخودآگاه یا ناخودآگاه- جدای از ارزش تئوریک خود، با منطق ویژه خود (منطق ناخودآگاه) به‌ما فروتنی، پذیرش حضور دیگران، هم‌زیستی با مخالفان را می‌آموزد. گاه که به نهاد پنهان خویش به کارکرد این ناخودآگاه و آن‌چه در آن نهفته است آگاهی بیش‌تری می‌یابیم، به رنجوری‌ها، دیگرگونی‌ها، غنا و بزرگی‌های دیرگان بهتر پی می‌بریم.

آن‌چه ما را از تردیدهای روزانه در به‌کارگیری ارزش‌های غیرانسانی و غیراخلاقی باز می‌دارد بر پایه‌های استواری ایستاده است که در نهاد ما رقم خورده است.

پذیرش دیگران می‌بایست در ژرفای ما نشسته باشد، همیشگی باشد و زنده. این پذیرش ژرف به‌گمان من به پندار و گفتار و کردار ما هماهنگی خواهد داد که در زندگی هرروزه به نمایش گذاشته خواهد شد. این پذیرش به چه چیزهایی وابسته است؟

۱- در نخستین پایه، فرد به ارزش‌های خود چون یکی از مجموعه ارزش‌ها می‌نگرد نه چون ارزشی یگانه، یکتا، بی‌مانند، برتر و همیشگی.

۲- سپس فرد به نسبی بودن ارزش‌های خودآگاهی می‌یابد. می‌داند که این ارزش‌ها از زمان و مکان به‌دور نیستند. همیشگی جاودانی و همه‌جایی نیستند. در شناخت جهان پیرامون خود هنوز راز و رمز نکته‌های فراوانی است که نمی‌دانیم و شناخت اینان در راهند. این شناخت‌ها می‌توانند ارزش‌های ما را هرروزه دگرگون کنند.

۳- سه دیگر، پیوند و پیوستگی ارزش‌های گذشته، اکنون و آینده است. چون آدمیان را تاریخ فرهنگ و شناختی است که آینده‌ای داریم. ارزش‌ها خود در تاریخ زندگی فرهنگی ما شکل گرفته‌اند و پیوستگی تاریخی و مفهومی این ارزش‌ها به هماهنگی شناخت و راه‌یابی اینان در میان نسل‌ها کمک می‌کند.

۴- پذیرش ارزش‌های دیگران تنها به مفهوم عدم دشمنی، عدم پذیرش حضور این ارزش‌ها نیست، بلکه باید به جایگاهی پای گذاریم که دیگران، ارزش‌ها و اندیشه‌های اینان را در مقام رقبای هم‌طراز و هم‌جایگاه و هم‌ارزش خود بشناسیم و به‌گونه‌ای دو پرداخت اختلاف- احترام در هم‌سوی یکدیگر پای بردارند چون دو پرداخت برادری- تساوی.

۵- پذیرش دیگران، پذیرش اختلاف است. «من» هستم چرا که «دیگری» هست و این من و دیگری در یک جایگاه، آزادی و اجبار هریک دیگری را تعریف می‌کند. این «دیگران» هستند که مرا می‌سازند. فردیت، اختلاف از سويی و ارزش‌های جمعی از سوی دیگر.

«ناخودآگاه» با گفتار دیگران و به‌ویژه در کودکی، گفتار پدر، مادر، خواهران و برادران ساختار می‌یابد. این گفتار است که نخستین روابط عاطفی، محبت، کینه، حسادت، احترام به قانون را در ناخودآگاه شکل می‌دهد. «ناخودآگاه» گنجینه واژه‌های دریافت شده است و چگونگی ارتباط این واژه‌ها ساختاری چون زبان دارد. واژه‌های رها شده پیرامون کودک، حتی پیش از تولد او، زنجیره‌واره‌ای را می‌سازند که مبنای پایه‌ای ساختار ناخودآگاه را می‌بندد. زنجیری که از یک‌سوی گذشته را به آینده می‌پیوندد (در ژرف) و از سوی دیگر فرد را به خواهران و برادران و دوستان (در سطح) (تصویر یک

۶- پذیرش دیگران، به‌گونه‌ای سخن گفتن است با گوشی باز، گوشی که در یک زمان هم سخن دیگری را می‌شنود و هم سخن خویشتن را، چون کوششی پیگیر و مستمر. چون گوش فرادادن به آرزوها و امیال پنهان و ژرف و درونی خویش و در همان زمان شنیدن این آرزوها و امیال در دیگری. فرد آدمی در رفت و بازگشتی است همیشگی میان نهاد ژرف خودخواه و خوداندیش و گرفتار خویش و من برتری که میوه اخلاق و فرهنگ و آموزش‌های اجتماعی اوست. بنا براین فرد، چندگانه است چون دیگران. پذیرش دیگران، به‌گونه‌ای، پذیرش این چندگانگی در خود و در دیگران است. چندگانگی پوینده.

۷- پذیرش دیگران. باور بر این مفهوم است که ارزش‌های ما از زمان، از زمان‌های بسیار دور تا به این‌جا رسیده‌اند و درس بزرگ تاریخ تمدن انسانی درس صبر و متانت و بردباری و حکمت است. ارزش‌ها و اصول در طول زمان خود را برجای می‌نشانند و تثبیت می‌کنند. زندگی قدیم است.

۸- پذیرش دیگران. یگانگی در چندگانگی است. فردی در میان دیگران. همان‌گونه که گنجینه دانسته‌های ما، واگذاشته تمامی آدمیان است برای ما و فرزندان ما. اگر امید کوچکی بر دریافت و شناخت هستی است، این امید در آینده است نه در گذشته. دو شاخه تز و آنتی‌تز در شناخت به دو شاخه گذشته و آینده نیازمند است. پدیده‌ها و ارزش‌های شناخته شده پدران ما در دل واژه‌ها و زبان و گفتار و نمادها به‌ما رسیده‌اند. روزی این دانسته‌های ناخودآگاه پنهان در واژه‌ها  از ناخودآگاه به آگاهی ما خواهند رسید.

۹- ارزش‌گذاری بر دیگران نوعی هماهنگی درونی هرکدام ماست. چون نرم سنگ‌های کف رودخانه‌ها  که عبور آب روان صدها هزار ساله آن‌ها را صاف و یک‌دست کرده است. در درون هر فرد ارزش‌های برجا مانده هزاران ساله‌ای وجود دارند که ذره‌ذره ساخته و پرورده شده‌اند.

۱۰- پذیرش دیگران به‌گونه‌ای گرامی داشتن تداوم است. در طول تکامل و مراحل آن نه اولین روز وجود دارد نه آخرین روز. همه‌چیز در نوعی حرکت و پیوستگی است. نگاهی یگانه به فرهنگ آدمی داشتن. چون انگاشتن فرهنگ‌های گوناگون که ریشه در یک فرهنگ مشترک آدمی دارد. همه از یک پدر و مادر فرهنگی زاده شده‌ایم و ارزش‌های نهانی و ناخودآگاه پنهان در واژه‌ها  و نمادها از آن همه است و از آن هیچ‌کس نیست. هر فرد آدمی چون موزه‌ای باستان‌شناسی در درون ژرف خود، نهادها و واژه‌های فرهنگی نسل‌ها را به دوش می‌کشد.

دردها، شادی‌ها، تجربیات پدران ما، زندگی اینان در برخورد با واقعیت در هر انسان ناطق حک شده است. هیچ مذهب، جهان‌بینی، هیچ فرهنگ و هیچ گروهی از آدمیان امروزه نمی‌تواند خود را سازنده و مخترع واژه‌ها و نمادها و زبان‌ها بداند. روانکاوی بالینی و پژوهش‌هایش بر ساختار واژه‌ها  و نمادها گواه بر آن‌ست که: هر فرد آدمی در مقابل زبان و واژه و ساختار ناخودآگاه برابر است و همه به‌گونه‌ای برابر آزادیم که از این دریای شناخت سود بجوییم.

دسترسی به شناخت کارکرد «ناخودآگاه» یا تجربه دستیابی به این کارکرد شناخت «این بیگانه» درون ما یک‌بار برای همیشه خود را با دیگری در یک پایه و در یک ارزش قرار می‌دهد. دوست داشتن دیگری چون خود. دیگری نزدیک به خود همان هماهنگی یافتن و پذیرش بیگانه‌ای در خود است.

 

*  این سخنرانی نخستین بار در انجمن مسیحیان چپ‌گرا در فرانسه ایراد شد (۱۹۹۹).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *