تاریخ چاپ
من تشنهی نازهای بارانم
دورتر،
دورتر از جهانِ جانانم.
من زاری چشمانِ بیابانم
آن شبپرهی کنار میدانم
تنها قفس نبودنِ آهم.
در شادی گلهای زمرد، رطوبت اشکم
در خشکی کلامِ تکرار، آن تازگی رازم
آن هستهی توی در تویم
بیهوده مجوی، اویم.
۱۹۹۶ حسن مکارمی