تاریخ چاپ
گردنکشان واژههای بر زمین فتاده را میربایند
و در جنگلهای دوردست فراموشی به خاک میسپارند.
مردمان گرامیترین خویش را بنام
به گنجینهی سینههای نیامدگان باز میسپارند.
«نامها» راههای پیچ و پیچ دانستههای درهم را،
بیهیچ پاداشی میپایند.
«پیوند سنگپارههای آسمانی و میهمانی همیشگی»
ترسی ناخواسته از راه میرسد،
نام مرگ را از زبالهها سره میکند،
و مرواریدی از دهان من به باران بوسهها درود میفرستد.
افسانههای گرم کودکی به پیری خویش، آرام، باز میگردند.
پیش از بازپسین، پس از پیشترین...
حسن مکارمی , ۲۰۰۴ آمریکا