تاریخ چاپ
چشم باران در خیالم آبی است
با ترانه – مهرها در دورها همبازی است
نامده تا از کنار بستر خوشبوی او
دل به دریای نهانِ بیخودی پیوسته است.
های های گریهها و نالههای بیدلان
خستگی مهرورزان و شتابِ رهروان
چون ندای دورها را ناتوانم از شناخت
خوش کنم دل را به پژواک نِهان
ترانهخوان نیم، نگارهگر نیم
چشمم، دهانم، واژهام
تنهایی آغازِ راهی بینشان
گردم، نبارم، ناله ام.
۲۰۰۱ حسن مکارمی