تاریخ چاپ
جان ناخواستهی خویش بر فردوس دلساخته باخته،
رهآورد دورترین فرزند زمین را در جان کاشته،
شعلههای نورافشان مهر و زندگی را در سر پرورانده.
با پای ضربان دل کوچکترین یادگار،
تا اوج خیال دریافتهای پنهان،
تا ژرف ندیدن،
تا فراسوی شنیدن،
تا نهایت لمس،
تا تلاش هوای مانده در دورافتادهترین رؤیا،
تا جان باختگی،
پیگیر، ساده، بینیاز:
به جستجوی آن پرسش نیامده دل بستن...
چنین است فردوس دلساختهی من.
چنین است مهر سرپروراندهی من.
چنین است ضربانِ پیگیر زندگی.
حسن مکارمی فرانسه , ۲۰۰۶