زیبایی در تهی نبودن شکلِ همه رویاهای نابافته تا به جان میرسد، ققنوس بازیافتهای است شاید مرگ تولدی است در تنهایی، یا تنهایی یک تولد؛ خمیرِ نان و نهادی در طراوتِ نعنا؛ بوی گلاب و شب به خیر؛ فشردهی تکبافتهای «حال» یا آهی مانده به لبها، مرگ را میگویم. ۱۹۹۸ حسن مکارمی