آی دل آزاده ! برنا ! بلند! گرمتن ! تو جانی، رؤیای روانی، سایهی غبار ننشستهای. دو دلم، دلِ دیگری. آری، تو گاهی، چکیدهی چکههای آفرینش تو جانی، سحرِ سردِ بیداری تو دیگری، دیگر: افروختهای دست نایافتنی، پنهانی در پیدایی. تو دلِ دلی، چشم دلی، خوشی دست گرمیِ آن نگاهِ آشکاری. دو دلم تو شبی، ادامه مطلب