تاریخ چاپ
من تشنهی نازهای بارانم
دورتر،
دورتر از جهان جانانم
من زاری چشمان بیابانم
آری،
آن شبپره کنار میدانم
درماندهتر از خیال هر خوابم
در کالبد نشاط
با درد ترانه میزایم
با خنده حیات میکارم
گل بر سر چه خراب چه آبادم
تنها قفس نبودنِ آهم
در شادی گلهایِ زمرد، رطوبت اشکم
در خستگی کلامِ تکرار، آن تازگی رازم
آن هستهی توی در تویم
بیهوده مجوی اویم
۱۹۹۶ حسن مکارمی