علایم میتوانند به تنهایی، جداگانه زندگی کنند، بدون حمایتی خاص، بدون هیچ پیوندی بین آنها، در دورانی متفاوت، و در بطن فرهنگهایی گوناگون، ولی نمادها و مفاهیم با هم هستند؛ آنها موضوع مبادله اند، هر نماد گذشتهای دارد، او حاصل نماد دیگری است و، بنوبه خود، دیگری را تولید میکند. الفبا، اجزاء زبان (موسیقیایی، ریاضی ...) مجموعهای زنجیرهای را میسازند، که محیط جهان ما و فرهنگ ما، شناخت ما و دانش ما را گسترش میدهند. سفید، خالی، ان بیعلامتی بین علائم هم زنجیری است، زنجیری تا بینهایت. مفهوم از فضای بین علائم به ما میرسند. در رویاهایم من این فضاهای خالی و مفهوم آنها را میجویم
<p>
</p>